خاطرات مامان شدن

دوشنبه 14 تیر 95

1395/4/14 10:48
نویسنده : ملیحه
92 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گل مامان. اینروزها حال روحی خوبی دارم. دیگه دانشگاه تعطیل شده و مامان بیشتر تو خونه است، هر چند پای راستم آبسه کرده بود و مشکلات دیگه...که دو سه هفته ای خیلی آزارم داد، ولی خدا رو شکر با آنتی بیوتیک بهتر شدم. الانم شبها خیلی اذیتم ولی تکونهای واضح پسرم دلخوشم میکنه که بیخود اینقد اذیت نشدم. الانم مامان فقط میخواد تو این دو ماهم صبر کنی و تو دل مامانی بمونی، حسابی بزرگ و خوشکل بشی و بیای تو بغل مامانت. قراره پس فردا بریم بیرجند پیش مامان بزرگ و بابا بزرگ. هرچند نگرانم توی راه اذیت بشم ولی سه روز تعطیله و اینجا هم حسابی حوصلمون سر میره، این اولین سفرمون بعد عید نوروز است و اولین سفر دوتایی من و بابایی با هم بعد بارداریم. الان  30 هفته و سه روز، شایدم چند روز بیشتر؛ که پسرم با منه. خیلی دوست دارم این چند هفته باقیمونده هم سر بشه و دوران انتظار به پایان برسه. دوست دارم پسر خوشکلم.محبت

پسندها (1)

نظرات (0)